Monday, October 27, 2008

ما عمدتا زندگی پراکنده و پریشنده ی خود را در کار ِ صرف ِ سه فعل خواستن ، داشتن و انجام دادن به پایان می رسانیم و همین باعث می شود که در بی قراری ای دائمی گرفتار شویم. در حالی که هیچ یک از این افعال اهمیت اساسی ای ندارند مگر آنکه فعل ِ بنیادی ِ بودن ما از آنها فراتر رود و آنها را در بر بگیرد. این بودن گوهر حیات معنوی است.
با نداشتن چنین معنایی، زندگی عملی ما مانند پالتو پوست زیبایی است که کسی در آن نیست و از داستان پادشاه بی لباس اندرسن درباره ی وضع آدمیان رقت انگیز تر است.
Evelyn Underhill
The Spiritual Life

Friday, October 10, 2008

:))

هارد کامپیوترم سوخت و تمام عکس ها و نوشته ها و اطلاعاتم پریدن، به همین سادگی ... چقدر تکنولوژی بی وفاست

Thursday, October 09, 2008

پنجشنبه ها


ما آخر هفته هامونو با سیگار و آبجو جشن می گیریم

Monday, October 06, 2008

فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست


دارم به یک ثبات می رسم! احساس آرامش می کنم و خیلی از مسایل تو زندگیم دارن حل می شن ... ذهنم داره وارد مرحله ی بعدی میشه! داره یاد می گیره که چه طوری گره ها رو باز کنه! احساس راحتی می کنم! واسه خودم دارم تئوریسینی می شم! همه چیز برام روشن تره! افکار و اعتقاداتم برام روشن تر شدن ... اعتماد به نفسم بیشتر شده! ترسم کمتر شده! جرات هر ریسکی رو دارم ... بیشتر به خودم اجازه ی خطا می دم! اجازه ی لغزش دارم! آخرین باری که خجالت کشیدم اصلا یادم نمی آد! ... تو اتاقم همونقدر راحتم که تو خیابون ... خیلی راحت تر با دیگران حرف می زنم ... کمتر بهم بر می خوره کارای دیگران ... کلا انتظارم خیلی از دیگران کمتر شده ... زندگی ساده است ... زندگی در بن خیلی ساده است ... مه آلود بودن راهه که باعث میشه فکر کنیم پیچیده است ... من دارم راه درستی رو می رم که اگه همینطوری ادامه بدم انشا الله تا میانسالی به جایی که باید، میرسم ...

Saturday, October 04, 2008

برق چشات برق سه فازه


الان دقیقاً دو سال و 13 روزه که ایرانم، روحیم عوض شده! از اون موقعی که اومدم ایران خیلی عوض شدم! ... از آرزوهای قبلیم هیچ خبری نیست، حتی دیگه به یادشونم نمی افتم ... نمی دونم کجا جاشون گذاشتم ولی کلاً زدم تو یه فاز دیگه ... اینجا آدم می تونه به راحتی بین آدمای دیگه گم بشه! باید خیلی مراقب بود ... خیلی باید مراقب بود که روان آدمی زودتر از تن اش نمیرد!!

امروز سه واحد حذف کردم و از 20 تا اومدم رو 17 تا ... کی حال داره ساعت 15 تا 17 بره سر کلاس آخه