هر اتفاقی هم که بیفته هر چی هم که بگی هر دعوایی هم که بشه آخر روز وقتی همه چیز از ذهنم پاک میشه تو هنوزم همون ببر مازندران منی همیشه
چند روز پیش، دم چهار راه خونمون، بدون توجه به چراغ همینطوری پیچیدم بالا و یه ماشین با سرعت از یک سانتیم پبچید، اگر بهم میخورد میخوردم به خط بغلی ها و کلا افتضاحی به بار میومد، خیلی خدا رحم کرد، در ادامه ی همون روز باز یه چراغی رو رد کردم که باعث شد 20تومان جریمه شم، البته همش غیر عمد بود! اگر بابام بفهمه انقدر نزدیک به خطر رانندگی میکنم دیگه کنارم سوار ماشین نمیشه! امن ترین حالت در رانندگی در ایران تو ترافیک است
این روزها زندگی میاد زندگی می ره شده تاب بازی مثل وقتی که می گن "نفسی میاد و میره" تو من هم هر از گاهی زندگی میاد و میره
انقدر تو اس ام اس جا کمه و هی فاصله ها رو نمی زارم و همه کلمات رو به هم می چسبونم که تو جزوه نوشتن سر کلاسم هم داره تاثیر میزاره، و همینطور تو تایپ کردنم
هنوز 4 ماه فرصت هست، می تونم خودم رو به ارشد برسونم اگه بخوام، ولی خداوکیلی نمی خوام دیگه اینجا درس بخونم، برام زجر آوره، اگه تو بری هیچ راهی برام نمی مونه جز اینکه منم برم، تک تک سنگ فرش های این تهران که دیگه واسم شده نیو یورک خاطره است. شاید خاطره هایی که روزی دیگه نخوام به یاد بیارم، واسه همین فورس ماژور می شم که برم. اگرم نری باز باس بریم، با هم بریم، اینجا آینده ای منتظرمون نیست، در هر حال جز رفتن راهی نیست، حتی واسه منی که از جنگیدن بدش میاد هم قابل تصور است که گاهی بجنگم
تا وقتی که دلم رضا نده به کاری اون کار رو انجام نمیدم حتی اگر عقلم فریاد بزنه این فرق من با همه ی شماست
این که انسان قرن ۱۴ هجری بتواند متن متعلق به قرن ۸ هجری را کاملاً درک کند و با آن همدلی کند، نمیتواند تماماً حسن باشد. بعضی افراد از منظر نقد فرهنگی، اقبال نسبت به حافظ را شاخص توسعهنیافتگی میدانند. عصر حافظ از لحاظ فرهنگی زمانهی مناسبی نبوده است و حافظ ناچار بوده با زبان ابهام سخن بگوید. اگر امروز ما به آن زبان نیازمندیم، نباید جشن بگیریم! اردشیر منصوری، محقق و استاد دانشگاه، در نشست «حافظ و زمانهی ما»
از شیطان پوزش میطلبیم٬ نباید فراموش کنیم که ما فقط یک طرف داستان را شنیدهایم؛چون تمام کتابها را خدایان نوشته اند.