Wednesday, July 22, 2009

Everything changes but change itself. Everything flows and nothing remains the same...You cannot step twice into the same river, for other waters and yet others go flowing ever on.

- Heraclitus

Tuesday, July 21, 2009

چون با فیلتر شکن اینجارو آپ میکنم اصلا نمی تونم عکس بزارم
ساری
مراازفاجعه مصلحت پرستي مصون بدار تا به رعايت مصلحت حقيقت را ذبح شرعي نکنم



از
http://dariche.persianblog.ir/

خدایا

مرا در ايمان "اطاعت مطلق" بخش تا در جهان "عصيان مطلق" باشم
کتاب "انسان و سمبول هایش" از "یونگ" خوندنیه

ما نمی ترسیم از کسی جز خدا

هر دفعه جز نماز جمعه ی این هفته منم رفتم بیرون ولی "خیلی" محتاط
با این همه نسبت به این دفعه احساس خوبی ندارم

خیلی "جدی" می رم این دفعه تو مرداد

راضیم به اینکه تیر بخورم یا شلنگ
فقط لطفا خدا نگیرنم

با بازنشته ی ارتش که طرفدار ماست مشورت کردم سر گاز های اشک آور که چیکار کنم علیه اش

ای خدا
کمکمون کن
من نمی خوام بچه هام تو این نظام کثیف به دنیا بیان و بزرگ شن

ما به مبارزمون ادامه می دیم

ما نمی ترسیم از کسی جز خدا
خدایا ... هدایتمون کن
ازین به بعد عکس لباسایی که می دوزم رو میزارم
کاش همه حقوق هم رو رعایت می کردن
امروز ناهار ماکارونی
با سر آشپز مرمرطلا
i stayed in zanjan for 6 days.
it was great
now, it's back to business.

Thursday, July 16, 2009

یه چیز بده بریم فضا
حوصلم از خودم سر رفته

Monday, July 13, 2009

zehnam nooch shode
be harchi ke mibine michasbe
یه قفس می سازیم
میشینیم توش و در آرزوی آزادی توش خشک میشیم

Sunday, July 12, 2009

میخام برم زیر تختم بخوابم
میخام کرم شم
میخام نا مرئی شم
میخام تو یه درخت جذب شم و توش فرو برم و گم شم
میخام مجسمه شم، یه مجسمه سنگی
میخام بخار شم برم همراه باد
میخام یه گلوله شم و قلبتو بشکافم
میخام مثل پفک پوک شم
میخام هر قطره که از دوش میریزه روم یه ذره ازم رو با خودش ببره تو چاه آب
میخوام مثل عقل از سرت بپرم
میخام من نباشم
میخام هیشکی نباشه
میخام فقط شکوفه های صورتی باشن
که از درخت میریزن

بی باک

تا دهقان فداکار پیر نشده
پشت هم شیم
جای حسودی
خوشال از رشد هم شیم
بذارم پشتش ترکوندما ولی احساس آزادی عمل نمی کنم
نمی دونم این محدودیت رو از کجا حس می کنم
ولی تو چهار دیواریشون گیر کردم

باید فرار کنم
ولی نمی تونم

پس باس بسازم

این نیز بگذرد

مریم! آروم باش! نفس عمییییییق، نفس عمیییییق

Saturday, July 11, 2009

من و تو و خدا

Friday, July 10, 2009

بیا بریم اسپانیا
همدیگرو بغل کنیم
عرق کنیم

کنار ساحل
تو آب گرم
همدیگرو تو رویا غرق کنیم

تو کوچه های تنگ
رو سنگ فرشای لیز
بدویم و ویندو شاپینگ* کنیم

---

*window shopping

Thursday, July 09, 2009

یه نامه ی رومانتیک و احساساتی نوشتم واسه بابام به مناسبت روز پدر که هر وقت بازش کرد گریه اش بگیره

عاشق مینا و حمید
زنده باد والدین
مصباح الهدی=چراغ راهنمایی
نسبت یهودیت احمدینژاد مثل نسبت مسلم بودن اوباما است
میدونم که یه روز خیلی ثروتمند میشم
حالا یا مادی
یا معنوی
i'm starting to understand my parents,
i think i'm getting old!

زنده باد مردم

18 تیر 18 تیر 18 تیر 18 تیر
کرم در پیله به خدا فکر می کند و تبدیل به پروانه می شود
la particule = جزء افاده کننده ی انتساب

ترجمه همین یک کلمه 5 تومن میرزه
به خدا اسم این بیگاریه

از هیچی به اندازه ی کار مجانی بدم نمیاد

هی میخام بش بگم نه ولی نمیتونم

Monday, July 06, 2009

سبز: من به خدا پناه می برم
زرد: چند دفعه؟ هیچ نمی گین خدا از دست شما کجا پناه ببره؟
سبز: من دخالت نمی کنم. اصلا این جنگ و جدل به ما چه؟
زرد: خیلی هم مربوطه. بعدش نوبت ماست
سبز: هرچه هست مشیت است. دست او بالای همه ی دست هاست
زرد: بس کنید این حرف های زنگ زده روسبز: شما به من توهین کردید!
زرد: به زنگ زدگی شما!

بهرام بیضایی
چهار صندوق
روزه
سخت
گشنه
لب خشک

ساده
merci ke gharare roo 25% kar koni
chize sakhti nabood vaghty tozih dadam, na?
vagheyyat ine ke oun 30% kollaket bazy vaghta havase adamo az 70% baghyash part mikone khob!!!
dooset daram!
آدمی آزاد با ریشه هایی محکم

Sunday, July 05, 2009

حرف، بسیاری لحظه ها، برای پوشاندن است نه برای آشکار کردن

Saturday, July 04, 2009

کلاس خیاطی

Thursday, July 02, 2009

خدا آدم ها رو مثل بادکنک باد کرده و بعد از همون نافشون گرهشون زده

حالا سپرددشون دست چند تا بچه تا با زندگی این بادکنکا بازی کنن

Wednesday, July 01, 2009


where do dreams go to die?