دیشب مردم از غبطه
این دختر
کاری که من در 3-4 سال نمی تونم انجام بدم رو
در دو ماه انجام میده!
جالبیش اینه که واسه تمام این کارهاش هم از من نظر میگیره!
منو خیلی قبول داره
منم خیلی دوسش دارم
اگه پسر بودم حتماً می گرفتمش
بی درنگ! سریع! بدون هیچ حرف پس و پیش!
به هر قیمتی!
نمی دونم چه طوری اینجوری بازی می کنه
دیشب مردم از غبطه
تقصیر خودمه!
من دوست دارم آروم بازی کنم
ولی دیگه از بازی خسته شدم
اینو فقط گفتم،
ولی در هر حال به بازی هام ادامه میدم
می ترسم از روزی که واقعاً خسته بشم و ول کنم!
پات کنم یا با دست خودم مهره هارو بریزم به هم!
اون روز، روزی است که طوطی ها را میفروشم!
.