مانند موج
به هر ساحلی و بندری می کوبم با قدرت
بلکه راهی برای رهایی یابم
ولی می دانم راهی جز تبخیر برای نجات ما نیست
و از تو که از صدای ضربت من بر کناره ی دریا لذت می بری متنفرم
به هر ساحلی و بندری می کوبم با قدرت
بلکه راهی برای رهایی یابم
ولی می دانم راهی جز تبخیر برای نجات ما نیست
و از تو که از صدای ضربت من بر کناره ی دریا لذت می بری متنفرم
1 comment:
موج ز خود رفته ای تیز خرامید و گفت هستم اگر می روم گر نروم نیستم ...ربطی نداره ؟ نداره که نداره به من چه که نداره خوب کردم که نداره! اصلا چرا همه چیزا باید به هم ربط داشته باشند؟اصلا ربط یعنی چی ؟
Post a Comment