بله آقای سید حسن مدرس، متاسفانه سیاست ما عین دیانت ماست. در دنیای سیاستمان عین دنیای دیانتمان در این کشور که تفکر اراده گرایانه وجود دارد، گویی هر آنچه آنها بخواهند اتفاق میفتد، به هر پدیده سیاسی برخورد کنند که به منافع آنان صدمه بزند یا ناجور باشد به جای تغییر آن و ارائه ی راه حل های کارآمد، تفسیرشان را از آن موقعیت تغییر میدهند و با ظاهرسازی و تفسیرهای نامربوط به متن، آن پدیده را با دلخواه خود جور می کنند. غافل از اینکه شرط اول قدم تفکر واقع بین، فروتنی تفکر است در برابر آنچه هست. همانطور که روزانه در رسانه های مثلا ملی مان قابل شنیدن است، بازخوردهای جهانی نشست های سیاسی کشورهای جهان را و سفرهای مقامات سیاسی کشورهای جهان اول مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه را تفسیر به نفع خود می کنند و با زور سبک ادبی هوچی گرایانه و مردم فریب می خواهند معنی کنند که آن ها همه خسر الدنیا هستند و همه منفور عالم و آدم و ما بهترین، قوی ترین و هوشمند ترین ترمیناتور در سری فیلم های ساخته شده هستیم. شاهد اقوی این گونه تفسیرهای غیرواقع گرایانه و متوهم، اتفاقات پس از انتخابات است که پس از اینکه در خیابان ها در صف اول نظاره گر تاریخ بودی و واقعیت را درک می کردی به خانه می آمدی و تلویزیون را روشن می کردی تا ببینی کاریکاتور حماسه ی امروز چگونه مونتاژ شده است امروز. این برخورد بسیار شبیه به تفاسیر غلطی است که از دین می کنند که تنها بویی که از آن ها به مشام می رسد بوی منفعت طلبی ایشان است که نه با نظر اکثر فقهای بزرگ دین همخوانی دارد و نه با روایات و سنت پیامبر. اولین چیزی که ازین نوع تفاسیر به عنوان مثال به ذهن خطور می کند تفاسیر ایشان از حقوق زن در اسلام و طرز رفتار شیعه با اهل سنت است که این ها البته روزمره ترین و ساده ترین مسایل قابل طرح می باشند.
متاسفانه عادات تفسیر به نفع خود بدون توجه به آنچه هست و بستن چشم ها رو به واقعیت و رشدی که باید صورت گیرد به همان شکل که در دیانت ماست وارد به سیاست ما هم شده است، همان حق به جانبی مطلق، همان لجام گسیختگی در کاربرد صفات توجیه ناشده و خامی تفکر! همانطور که دیانت به زمین خورده است سیاست هم به همین روش به زمین خورده است.
هردو بر زمین خزان خزان، خزان عمر خویش را تجربه می کنند.
سیاست ما عین دیانت ما، دورو و تزویرگر است متاسفانه. سیاست ما در سخنرانی های متظاهرانه و ناراست روسای حکومت خلاصه شده است، بدون اینکه تفکر و خرد سیاست منشانه و ژرف نگری در پشت آن ها باشد. بدون هیچ اطلاعی از آموزش های روان شناسی، منطقی و اجتماعی جهت کمک در گرفتن تصمیمات صحیح سیاسی و بدون تجربیات تحصیل در این رشته در دانشکده های علوم انسانی و سیاسی که موجب شده است رابطه ی معقولیت و فعلیت را جدی نگیرند. همانطور که دیانت در خطبه ها و منبر های متظاهرانه ی امامه به سرها بدون هیچ گونه پشتوانه ی عرفانی و فلسفی از دین که در واقع نور و راهگشا و راهنمای سلوک دین اسلام است ظاهر می شود. همانطور که اخلاق در دین ما فراموش شده است و در جامعه، اخلاق به عنوان امری پیشادینی هیچ جایی ندارد و مفاهیمی چون عدالت و آزادی و عقلانیت مختص به منشورهای بین المللی است، در سیاست هم جایی ندارند.
تن دین و سیاست به تن اخلاق نمیخورد در این مملکت.
هر دو به شعارهایی دور از واقعیت و انتظاراتی به دور از امکانات موجود تکیه داده اند و به صورتی سبک مغز عدم وجود امکانات را منکر می شوند. عدم پذیرش محدودیت ها و عدم ارائه ی راه حل برای برطرف کردن محدودیت ها بزرگترین معضل جامعه ی سیاسی و دینی ماست. دین قدرت ستای ما کاملا موازی سیاست قدرت ستای ما قرار دارد و این دو در هم میپیچند و ساقه ی همدیگر را محکم تر می کنند.
همانقدر که پویایی را که در فقه باید باشد نداریم و هر روز فقهایی در حلقوم جامعه فرو داده می شوند که سطحی و غیر اسلامی اند همانقدر هم سیاست مان غیر پویا است و همان قدر سیاست مدارانمان ناپخته و دم دمی مزاج. سیاست ما همچون صغیری در سن بلوغ بسیار لجباز و پرخاشگر و هیجانی است.
و آقای مدرس خبر خوش مژده ای که می توانم به شما بدهم اینست که امروزه اقتصاد ما هم عین دیانت ماست؛ آموزش و پرورش ما هم عین دیانت ماست!
پ.ن. آقای مدرس چقدر شما خوش بخت هستید که نماندید تا در مجلس قانونگذاری زمان ما مانند زمان خود با خرد و علم خویش حضور یابید و مجبور شوید در جریان مکالمات نمایندگان ملت در مجلس قرار بگیرید که و سرخ شوید و ندانید که از خجالت است سرخی صورت یا از عصبانیت!
89.8.19
No comments:
Post a Comment