Everything changes but change itself. Everything flows and nothing remains the same...You cannot step twice into the same river, for other waters and yet others go flowing ever on.
- Heraclitus
Wednesday, July 22, 2009
Tuesday, July 21, 2009
ما نمی ترسیم از کسی جز خدا
هر دفعه جز نماز جمعه ی این هفته منم رفتم بیرون ولی "خیلی" محتاط
با این همه نسبت به این دفعه احساس خوبی ندارم
خیلی "جدی" می رم این دفعه تو مرداد
راضیم به اینکه تیر بخورم یا شلنگ
فقط لطفا خدا نگیرنم
با بازنشته ی ارتش که طرفدار ماست مشورت کردم سر گاز های اشک آور که چیکار کنم علیه اش
ای خدا
کمکمون کن
من نمی خوام بچه هام تو این نظام کثیف به دنیا بیان و بزرگ شن
ما به مبارزمون ادامه می دیم
ما نمی ترسیم از کسی جز خدا
خدایا ... هدایتمون کن
با این همه نسبت به این دفعه احساس خوبی ندارم
خیلی "جدی" می رم این دفعه تو مرداد
راضیم به اینکه تیر بخورم یا شلنگ
فقط لطفا خدا نگیرنم
با بازنشته ی ارتش که طرفدار ماست مشورت کردم سر گاز های اشک آور که چیکار کنم علیه اش
ای خدا
کمکمون کن
من نمی خوام بچه هام تو این نظام کثیف به دنیا بیان و بزرگ شن
ما به مبارزمون ادامه می دیم
ما نمی ترسیم از کسی جز خدا
خدایا ... هدایتمون کن
Thursday, July 16, 2009
Sunday, July 12, 2009
میخام برم زیر تختم بخوابم
میخام کرم شم
میخام نا مرئی شم
میخام تو یه درخت جذب شم و توش فرو برم و گم شم
میخام مجسمه شم، یه مجسمه سنگی
میخام بخار شم برم همراه باد
میخام یه گلوله شم و قلبتو بشکافم
میخام مثل پفک پوک شم
میخام هر قطره که از دوش میریزه روم یه ذره ازم رو با خودش ببره تو چاه آب
میخوام مثل عقل از سرت بپرم
میخام من نباشم
میخام هیشکی نباشه
میخام فقط شکوفه های صورتی باشن
که از درخت میریزن
میخام کرم شم
میخام نا مرئی شم
میخام تو یه درخت جذب شم و توش فرو برم و گم شم
میخام مجسمه شم، یه مجسمه سنگی
میخام بخار شم برم همراه باد
میخام یه گلوله شم و قلبتو بشکافم
میخام مثل پفک پوک شم
میخام هر قطره که از دوش میریزه روم یه ذره ازم رو با خودش ببره تو چاه آب
میخوام مثل عقل از سرت بپرم
میخام من نباشم
میخام هیشکی نباشه
میخام فقط شکوفه های صورتی باشن
که از درخت میریزن
Saturday, July 11, 2009
Friday, July 10, 2009
Thursday, July 09, 2009
Monday, July 06, 2009
سبز: من به خدا پناه می برم
زرد: چند دفعه؟ هیچ نمی گین خدا از دست شما کجا پناه ببره؟
سبز: من دخالت نمی کنم. اصلا این جنگ و جدل به ما چه؟
زرد: خیلی هم مربوطه. بعدش نوبت ماست
سبز: هرچه هست مشیت است. دست او بالای همه ی دست هاست
زرد: بس کنید این حرف های زنگ زده روسبز: شما به من توهین کردید!
زرد: به زنگ زدگی شما!
بهرام بیضایی
چهار صندوق
زرد: چند دفعه؟ هیچ نمی گین خدا از دست شما کجا پناه ببره؟
سبز: من دخالت نمی کنم. اصلا این جنگ و جدل به ما چه؟
زرد: خیلی هم مربوطه. بعدش نوبت ماست
سبز: هرچه هست مشیت است. دست او بالای همه ی دست هاست
زرد: بس کنید این حرف های زنگ زده روسبز: شما به من توهین کردید!
زرد: به زنگ زدگی شما!
بهرام بیضایی
چهار صندوق
Saturday, July 04, 2009
Thursday, July 02, 2009
Wednesday, July 01, 2009
Subscribe to:
Posts (Atom)