زندگی بالا پایین داره تابستونم رفته حالا پاییز بامه
اولین کادو ی تولدم رو گرفتم یه پیرهن سبز و ناز ازین لختی بی ناموسیا از یه دوست خوب یه دوست قدیمی دوستای قدیمی چه خوبند
Sunday, August 08, 2010
از کجا مثل تورو بیارم آخه؟ برگرد تهران زود تند سریع
وقتی یارت باهات نیست و تو شهر راه میری احساس تنهایی می کنی احساس می کنی هیشکی تو این شهر دراندر دشت طرف تو نیست و غریبی
Saturday, August 07, 2010
نمی دونم چرا دیگه هیچی ندارم بگم بعد از این همه مدت هنوز تو فاز اینم که بگم ریدم به هرچی که رید به زندگیم - حیف وبلاگ به این قشنگی که توش فحش بدم
Tuesday, May 18, 2010
I saw a movie called Talke To Her! It was fantastic and very original! It has won many prizes around the world!
I feel so alone! Again after years I have my old feelings back about not having anyone to share my deepest feelings with!
Saturday, May 15, 2010
یه فیلم دیدم به نام "نوستالژیا" خیلی حوصله ام رو سر برد
روش نوشته بود از قول روزنامه ی نیو یورک که نزدیک ترین حدی است که تا حال یک فیلم به شعر نزدیک شده است.
من از اون آدمام که به تعطیلات و تو خونه موندن عادت ندارن. مودم می ریزه به هم وقتی خونم. چرا وقتی 17-18 تا آدم خل و چل میان ایران ما باس کلاسامون تعطیل شه آخه!!!!
دو روز پشت هم رفتم نمایشگاه کتاب کتاب هایی که می خواستم رو گرفتم خیلی شلوغ بود کارت دانشجویی شون خوب بود وفقط بعضی وقتا نمیخوند کارت خونشون - امروز بابام یه کارت جدید برام آورد که اونم 40 تومان توش داره و از همه جا می شه باهاش کتاب خرید چه عالی
امروز فکر کردم که 1 خردادست
رفتم دندون پزشکم و نبود و همه ی کتاب های کتاب خونه رو هم که تا 1 ام باس پس می دادم نیمچه خوانده پس دادم
ظهر فهمیدم که یه هفته جلو هستم
قسمت بدش اینه که بازم هفته ی دیگه باس تا دندون پزشکم برم
فردا می رم مو هامو کوتاه کنم
تا کمرم رسیده و زیباست
ولی ازین که هر روز باید برم حموم خسته شدم
نه وقتشو دارم نه حوصله شو
دوست دارم شبام آفتابی باشه
مرداد هام برفی باشه
دوست دارم درس بخونم
دوست دارم دو سال دیگه ایران نباشم
دوست دارم بیشتر خودم باشم
Sunday, May 09, 2010
chera tu hameye filma hame daran be ham khyanat mikonan????
si tu veux faire qqch il faut qqch qui veux la paine! -Moi
migan omr zud migzare vali azin zood gozashtan vase man faghat shabast ke harcheghadram mikhabam kame o zud migzare!
Thursday, April 29, 2010
I'm learning Russian! I found many Russian books in our hous library. my father happened to study Russian when we lived in Bulgaria! This language is difficult! It's hell difficult! - I saw Rouge again, it was wonderful! - My Francais Juridique courses are great! I should start doing something with my french!
Friday, April 16, 2010
دنبال یه در می گردم یا یه چتر یا یه فیل یا یه کفش یا یه لینا لوله ای که برم توش یا یه پنجره یا یه مونیتور یا یه ماشین یا یه ماکروویو یا یه سکوی نه و یک دهم یا یه فرش یا یه لباس یا یه تخم مرغ آب پز یا یه فکس یا یه کلاه یا یه سایه یا یه گل یا یه گربه ی خیس و خپل یا یه بوسه یا یه آینه یا یه توالت یا یه تف آبدار یا یه کنترل از راه دور یا یه مودم سوخته یا یه گوز خوشبو یا یه بچه که امیدی از آینده ام باشه
.
فکر کنم بیشتر دنبال یه سیفون باشم
حالا رفیق یونگی من، بشین منو بنویس
در رشته ی ما وکیلی موفق است که با استفاده از قانون، عدالت را از خودش و موکلش بتواند دور کند