Sunday, April 26, 2009

ساعت 1:05 صبح پشه ه داشت منو میکرد
با اینکه 5 تا پشه کشته بودم تا اون موقع ولی این یکی رو هر چی کردم نتونستم ببینم، فقط صداش میومد

تو تخت به خودم گفتم
"می شه پاشی این پشه رو بکشی؟"

نصفه شبی کلی با واج آراییم حال کردم!

ظهرشم رو مبل این اومد:
نرو از پیشم
می خوام تو بقلت پیر بشم

... شاید بتونم متن های رپ ام رو بفروشم :P

1 comment:

Anonymous said...

خوش به حال اون پشه