Friday, May 15, 2009

Bargh mizanim Chon Almaasim

Hamoon joori ke mikham Boodamo Hastam

Paride Yekam Range Soorato Dastam

Chon mese Hamishe roo Doodamo Mastam

Engar donya male mane Ey vaay Engar Male mane

Donya Mane Divoonaro Avord too In Divoone Khoone

Har kiam didam Mese khodam Divoone Boode

Biroone khoone nemire mimoone midoone khoobe

Botryaa Vaa Mishan Alaki Doone Doone



عامل جنگ جهانی سوم

تنها دین می تواند ملت ها را از گزند فلسفه های غربزده در امان بدارد!

-سید جمال الدین اسد آبادی، در "رساله ای درباره ی حقیقت مذهب نیچری و بیان حال نیچریان"، چاپ شده به ضمیمه ی کتاب "سید جمال الدین و اندیشه های او"
انتشارات امیر کبیر- ص 519
برخورد با سکس یکی از ظریف ترین مشکلات داستان است، این مساله در کنار سیاست، شاید دشوارترین مسایل برای نویسنده باشند. از آنجا که در این دو مساله نویسنده و خواننده هر دو بار سنگینس از تعصب و اعتقادات ریشه دار را وارد روایت می کنند، مشکل می توان وانمود کرد که ما خیلی طبیعی و فاقد پیش داوری هستیم، مشکل می توان مضامینی در مورد این دو مساله "ابداع" کرد و به آن ها نوعی استقلال داد.

ماریو بارگاس یوسا
از کتاب "عیش مدام"
فلوبر و مادام بوواری
ترجمه ی عبدالله کوثری
تو کتاب "صد سال تنهایی " وقتی به این جمله رسیدم یاد تو افتادم:

"تو از جمله کسانی هستی که به ما تحت خودت می گویی دنبالت نیاید، چون بو می دهد!"


... ممممم

Monday, May 11, 2009

نماز جز بعد عبادیش، بهترین راه تمرین دادنه اراده و قدرت تمرکزه

Thursday, April 30, 2009

من یه کلاس خصوصی گرفتم
باورم نمی شه
هه هه هه
...
من به آینده باز امیدوارم
من می توانم
من می دوم
قول می دم
چقدر مینا و حمید پیر شدن
ناراحتم

Tuesday, April 28, 2009



قلبم شکست
امیدم نا امید شد


My shadow's the only one that walks beside me
My shallow heart's the only thing that's beating

سایه ام تنها کسی است که شانه به شانه ی من راه می رود
تنها چیزی که در من "می تپد" ماهیچه ای در سینه ام است



Sunday, April 26, 2009

من همه ی شهوت و امیالم رو مدیونه آقایونه امامه به سره تلویزیونم

تو تاکسی همیشه به اون آقایی که سمت چپ آقای وسطی نشسته حسودیم میشه
آخه آقا وسطیه اینقدر تو من نشسته که طرف چپش کلی جا هست و خالیه
ساعت 1:05 صبح پشه ه داشت منو میکرد
با اینکه 5 تا پشه کشته بودم تا اون موقع ولی این یکی رو هر چی کردم نتونستم ببینم، فقط صداش میومد

تو تخت به خودم گفتم
"می شه پاشی این پشه رو بکشی؟"

نصفه شبی کلی با واج آراییم حال کردم!

ظهرشم رو مبل این اومد:
نرو از پیشم
می خوام تو بقلت پیر بشم

... شاید بتونم متن های رپ ام رو بفروشم :P
با تو دوست شدم تا تو خودکشیم کمکم کنی

یه چیز خنده دار بگو
امروز ازون روزاست که میخوام "بمیرم" از خنده

super star

آره، من عوض شدم
اصلا من عوضی شدم


زندگیت در دو بخش خلاصه میشه
یا در تقلای به خواب رفتنی
یا در تقلای بیدار شدنی
تو مثل پشمک می مونی
یه میله ی باریک که دورش کلی پشمه

البته به همون خوشمزگی هم هستی

Saturday, April 25, 2009

آرزوم اینه که یه روزی همه ی برگه های چرک نویسی که تو کمدم دارم رو استفاده کرده باشم

Friday, April 24, 2009

بین کار و احساس
بین خستگی و هیجان
بین آینده و اکنونم

Tuesday, April 21, 2009

اولین باری که عاشقت شدم یادته؟ من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم. من قول دادم که هیچ وقت سیب نخورم و توام قول دادی که دور خودت پیله نبندی . اما ... من فقط یه گاز از سیب زدم و توام از غصه دور خودت پیله بستی . حالا دومین باره که عاشقت شدم اما من هنوز یه کرم سیبم با یه سیب که دیگه جایی واسه خوردنش نمونده. اما تو یه پروانه خوشگلی . از هر چی سیبه متنفرم

یه پی ام رو یاهو